تکه یخی که عـاشق ابر عـذاب می شود
سر قرار عـاشقی همیشه آب می شود
به چشم فرش زیر پـا سقف که مبتلا شود
روز وصـالشان کسی خانه خراب می شود
کنار قـله های غم نخوان برای سنگ ها
کوه که بغض می کند سنگ،مذاب می شود
بـاغ پر از گُلی که شب نظر به آسمان کند
صبح به دیگ می رود ؛ غنچه گلاب می شود
...
چه کرده ای تو با دلم که از تو پیش دیگران
گلایه هم که می کنم شعر حساب می شود
کاظم بهمنی
تاریخ : سه شنبه 93/11/21 | 10:55 عصر | نویسنده : محسن ذبیحی | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.